شنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۶

مرده ها سکوت میکنند

تو اون هوای خنک و مرطوب در حالیکه هرکی داشت بسمت خودش نگاه میکرد یه دفعه برگشت و بهم گفت:یادت میاد اون ترانهء قدیمی رو که میگفت:"گفتی چشم من شد تاریک از چه رو, با خورشید روشن لال از گفتگو؟"
گفتم آره. اینا رو گفتیم و ساکت شدیم, انگار که هرگز هیچ حرفی بین ما رد و بدل نشده
پانوشت:اینقدر این gf سابق ما یبس و بی بخار بود که حالا که با یکی از رفقای خودم(اونم دیگه سابق!!) رفیق شدن, روابطشون در نظرم مثل روابط همجنسبازها میاد

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

baz to rafti to masaele jensi mensi

ناشناس گفت...

baba filter mishiaaaaaaaaaaaaaaaa

Veron گفت...

natereki to!

Armaghan گفت...

ajab ...

شقايق گفت...

che ravabete shirini :D

ناشناس گفت...

gorbe dastesh be goosht nemirese
mige .... !

ناشناس گفت...

من برگشتم با دلی شکسته تر از قبل در خانه ای با این نشانی:

http://roospie-bigonah.blogfa.com/
اگه لینک کردی ممنون میشم آدرسم رو توی لینکدونیتم عوض کنی

ناشناس گفت...

من کلا به خودم تبریک میگم

. گفت...

تو يعني ميگي همجنس بازا بيبخار و يبسن؟
يا تو بيبخاري كه دوستت با جي.افت رفيق شده و هنوز به عنوان دوست سابق قبولش داري و نمي كشيش؟

ولي دركل با بيبخاري موافقم

ethan گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ethan گفت...

خب برخوردها با این قضیه از طرف برخی دوستان واقعا بد بود
اما در جواب مازوخ و برای ثبت در تاریخ بگم که اینکه میگم مثل روابط همجنس بازها یکی از عللش کراهتیه که از دیدن اون دوتا در من ایجاد میشه
در مورد باقی ناگفته ها هم ترجیح میدم که اونها رو پیش قاضی هائی مطرح نکنم که نشون دادن نمیخوان یا نمیتونن عدالت رو برقرار کنن.اگر در همین حد هم مطرحش کردم واسهء دل خودم بود نه اینکه حالا کسی بیاد همدردی ای بکنه یا نه

sima گفت...

ajab harkati karde in gfe shoma!

. گفت...

:)