یکشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۵

فوائد گیاهخواری

یه دفعه یه نگاهی به دور برم انداختم دیدم چطور هیچکس تو این مملکت گیاهخوار نیست؟.صادق هدایت بنده خدا یه عمری علف سق زد و یه کتاب هم نوشت در اینمورد که وزارت ارشاد هم بهش مجوز داده اما بازم هیچ افاقه ای نمیکنه.من نمیدونم چطور پای پیشرفت و تجدد که میرسه همه فرقه ای از گی و لزبین و ترانس و لائیک و شیطان پرست و ...مد میشه الا اون مرامی که یه نمه سختی توش داره.بابا اونا اگه اینا رو دارن کلی فرقه انسان دوستانه و اسپیرچوالیستی و ...هم دارن.چرا فقط یه وری؟

دوشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۵

تشکر, تشکر

راستش از اینکه روزنامهء شرق بخشهای مختلفشو(فرهنگی,هنری ,سیاسی و ...)در لائی های مجزا به چاپ میرسوند زیاد حال نمیکردم که مسئولان قضائی لطف کردن و در راستای توجه به نیازهای ما روزنامهء شرق رو توقیف کردند که باعث شد روزنامهء روزگار با همون شیوهء صفحه بندی روزنامه های دیگه منتشر بشه.اما راستش با اینکه با این سیستم بیشتر حال میکنم اما قبول دارم که اون سیستم صفحه بندی کار متفاوت و نوئی بود.خلاصه در همین دو به شکیها بودم که مسئولان قضائی به داد ما رسیدن و روزگار رو هم توقیف کردند تا از این دودلیها رهائی پیدا کنم.در نهایت حرفی نمیمونه جز تشکر از این مسئولان دلسوز که با حضورهای به موقع و حماسی خود نیازهای ما رو به معنای واقعی کلمه ارضا کردند.عرض دیگری هم ...گشتم نبود نگرد نیست

یکشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۵

لیالی قدر

در شبی از شبهای قدر به جای اینکه بریم مسجد به همراه رفقای مشفق در کوچه ای نشسته بودیم و اندکی بحثهای اسلامی میکردیم (برا این گفیتم که نگید مثل لشها داشتن تیکه های سکسی تعریف میکردن.نه!اون یه شب این قصه ها به فضل الهی تعطیل بود) آره!.در این احوال بودیم که شب قدر باید چیکار کرد و چیکار نکرد و ... که دیدیم شاهد از غیب رسید و یه پراید اومد دم در این دخترای دانشجوی محل که با هم برن احیا!. ما هم گفتیم بابا سال سیصد و شصت و پنج شب داره جون من نمیشد یه امشب ثواب نمیکردین؟ که در همین حال روح حضرت سعدی وبلاگ نویسهای آبکی شیراز رو ول کرد و اومد سر وقت ما که: بیشعور اون موقع که من به بابام اون حرفها رو زدم ما پاشده بودیم که نماز بخونیم.حالا تو خودت احیا که نمیری,غیبت مردمو هم که میکنی هیچی,تهمت هم بهشون میزنی؟

پنجشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۵

کسادی

...دست زیاد شده
!اما کسی به این راحتیها پا نمیده

سه‌شنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۵

اسرائیلیها دارن میان

خبر رسیده که تیم ملی اسرائیل در مقدماتی جام ملتهای اروپا تونسته که در صدر جدول گروه خودش و در کنار تیم قدرتمند انگلستان قرار بگیره و این در حالیه که با نزدیکترین رقیب خودش یعنی کرواسی 3 امتیاز فاصله داره و حتی تیم روسیه که تازه گیها گاس هیدینگ رو هم بخدمت گرفته هم نتونسته توی این گروه راه بجائی ببره.بنده ضمن تبریک به ملت شهید پرور اسرائیل ,آروزی موفقیت روز افزون برای تیم صهیونیستی کشورشون رو دارم. اما با حساب اینکه تلویزیون ما حتی از پخش اخبار مربوط به تیم ملی این کشور خودداری میکنه.فکر میکنم سال بعد بر خلاف چند سال گذشته ما نمیتونیم این رقابتها رو بطور کامل از تلویزیون تماشا کنیم و مقدار مالیده شدن این داستان هم بستگی به عرضه و جنم اسرائیلیها داره که چقدر بتونن در این رقابتها پیشروی کنند.تازه دست صدا و سیما حتی برای پخش اخبار این رقابتها هم بد جوری میمونه تو پوست گردو
اما میدونین از این جالبتر چی میتونه باشه؟ اینکه اسرئیلیها در دورهء بعد به جام جهانی صعود کنن و تازه اونوقت با ملی پوشان سلحشور کشورمون در یک گروه قرار بگیرند...چه شود

یکشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۵

رستم در دومینیکن


واقعا در این دوره اضمحلال روز افزون هویتهای فردی و جمعی این آقای رضا زاده بلا تشبیه همون رستمیه که وقتی تمام حاکمان و فرمانروایان ایران در دست دیو سپید اسیر بودند با گذر از هفت خوان به تنهائی تونست که ابهت و اقتدار رو به مردم کشورش برگردونه.حالا شاید بگین که یه مقدار زیاده روی کردم ولی آدم گاهی موقها میبینه که انگار این قهرمانی های پیاپی برای یه عده یه چیز پیش پا افتاده ای شده و دیگه داره خسته کننده و یکنواخت میشه که خب امیدوارم اینجوری نباشه.انجام شدن اینهمه کار اونهم فقط توسط یک نفر چیزی نیست که این روزها زیاد پیدا بشه

یکشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۵

لهجه های فرهنگی


در این چند وقته فرصت شد که دو تا از فیلمهای برتولوچی در سالهای اخیر رو ببینم اولی رویائی ها و دومی زیبای دلربا.آنچه که واسهء خودم جالب بود این بود که من دومی رو بیشتر پسندیدم اما وقتی به سایتهای اینترنتی سر زدم متوجه شدم که محبوبیت اولی یعنی رویائی ها در نزد تماشاگران آنها بیشتره.علیرغم اینکه خیلی هم به سنتها و آداب و رسوم جامعه خودمون تعصبی ندارم اما فکر میکنم که نکنه بطور ناخودآگاه این پیش زمینهء فرهنگی باعث این جهت گیری شده باشه بالاخره زیبای دلربا در ستایش بکارت و پاکیه در حالیکه رویائی ها شرح روابطی اودیپ گونه بین یک خواهر و برادر
در هر صورت صرفنظر از اینکه این قضیه روی من تاثیر داشته یا نه. فکر میکنم در زیبای دلربا سیر اتفاقات فیلم با مضمونش همخوانی بیشتری داره و برتولوچی بخوبی تونسته بکارت قهرمان داستان رو با تلاش اون برای پی بردن به هویت خودش از طریق شناختن مادرش همپوشانی کنه.اما در رویائی ها مضمون درونی قصه که همانا ریشه یابی علل شکست جنبشهای دانشجوئی دههء شصت در فرانسه است زیاد با داستان این سه جوان جفت و جور نمیشه و فقط در اواخر فیلمه که مقداری از طریق بحثهای ما بین متیو و تئو سعی میشه که این قضایا باز بشه.به هر حال فکر میکنم جالبترین نکته در رویائی ها همون رابطه بین اون خواهر و برادر باشه که در شرایطی که بیننده توقع داره که برادره نسبت به روابط خواهرش حساسیت نشون بده این خواهره است که حتی با وجود روابط عاشقانه اش با متیو در آخر براحتی از بین آن دو برادر خودش رو انتخاب میکنه و با اون همراه میشه که این رو در صحنه های قبلترش در هنگامی که دوست تئو میاد تو خونه و ما شاهد آشفتگی دیوانه وار خواهرش هستیم هم شاهد بود