دوشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۵

یک فراری از بند محکومین

ماده ۸۷ ـ مرد متاهلي كه قبل از دخول مرتكب زنا شود به حد جلد و تراشيدن سر و تبعيد به مدت يك سال محكوم خواهد شد
یه دفعه بگید دوباره باید بره سربازی دیگه
پانوشت: حاجی داداشمونو جلدش کن
پانوشت2:هی بگید اسلام حق زنها رو خورده.برید بخونید که جرم همجنس بازی مردان(لواط)چیه انوقت جرم همینکار برای زنها رو هم بخونید. تازه زنها در صورت توبه قبل از اقرار عفو هم بهشون میخوره

چهارشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۵

آنها با اسبها رابطهء جنسی برقرار نمیکنند,میکنند؟

کلا فکر میکنم که سکس یه نسبتی با انسانیت و این صحبتها بر قرار میکنه.حالا اگه به نظرت اینجوری نمیاد ابدا به خودت فشار نیار و خودتو زیاد ناراحت نکن چون احتمالا اصلا آدم نیستی
پانوشت:برای ترک اعتیاد یه ماهی اینورا نیستم و شمام نمیتونید از کلمات گهربارم استفاده کنید.فقط ازتون میخوام که اگه نون خشکی چیزی توی خونه دارید قید نمکی رو بزنیدو اونارو بریزید تو پشت بوم واسه کبوترها.آخه هوا سرده و اونام اینروزها غذا زیاد گیرشون نمیاد

سه‌شنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۵

یا حسین

آدم وقتی بعضی چیزها رو میبینه واقعا دچار احساس تاسف میشه.مثلا وقتی این اظهارات جدید حسین درخشان در یکی از پستهای جدیدش که تر جیح میدم پیش از هر چیز دیگه قسمتی از اظهاراتشون را فی المجلس تقدیمتون کنم
الان واقعا حس می‌کنم که با اینکه کلی چیز هست که بنویسم ولی دست و دلم نمی‌رود. با خودم فکر می‌کنم که برای چی و برای کی؟ نتیجه‌اش این است که از مخالفان فقط فحش می‌خورم و موافقان هم از ترس فحش خوردن یا مشکل امنیتی جرات حرف زدن یا حتی لینک دادن ندارند
بله!وقتی که یکی از تاثیرگذارترین و معروفترین(اگر نه بهترین و اولین) وبلاگ نویسها این حرفها رو میزنه دیگه واقعا چه انتظاری میشه از بقیهء بلاگستان داشت؟.حسین درخشان ورای اینکه اعتقادش چی باشه همیشه سعی کرده بود که بجای نالیدن از حکومت و این و اون و توقعات الکی داشتن از دیگران ,دمکراسی رو بصورت پله پله و از پائینترین پله ها و با استفاده از کمترین ظرفیتها محقق کنه و از وبلاگ بعنوان یه وسیله برای توسعه دمکراسی و آزادی بیان استفاده کنه.اما دیگرانی که نه جز نالیدن و شیشکی بستن واسهء دیگران کاری بلدن و نه حتی برای آرمانهای بلند بالای خودشون کوچکترین برنامه ای دارن کارو به جائی رسوندن که جناب هودر هم تسلیم این گله های حیووانی بشه و بجای چنین حرفهائی او هم رو بیاره به حرفهای روزمره و به اعتراف خودش دیگه نتونه کار جدیه خبری ائی در بلاگستان انجام بده
البته باید بگم که که در اختلاف من و ایشون همین بس که من هنوزم طرفدار احمدی نژادم و ایشون دشمن درجه یکشه.اما نکته تاسف بار همونه که شرایط یک جامعه بشدت محافظه کارو و پرمدعا و فرد گرا چنان فضا رو مسموم میکنه که امکان اقدام به انجام هر کار موثری رو از بین میبره.پس این دوستان هم نباید متعجب باشند که از همون توده های بقول شما عوام و کم توقع که لااقل در اشتراکات مذهبیشون ثابت قدمند و در کنار گرفتاریهای روزمره و معیشتی و غیره هنوز سعی میکنن از کمترین ظرفیتها برای بهبود زندگی خودشون استفاده کنن بهمین راحتی شکست بخورند. و این توهم هم واسهء دوستان روشنفکر نمای ما پیش نیاد که این عوام الناس از مشکلات ریز و درشت مملکت بیخبرند یا اینکه اصلا چنین چیزهائی رو درک نمی کنند که فرق میان ندانستن و نفهمیدن با نجیبانه تحمل کردن بسیار است

یکشنبه، دی ۱۷، ۱۳۸۵

آزار و اذیت

اصولا باید کار بیمار گونه ای باشه که آدم بشینه و خبرهای دزدی و قتلهای ناموسی و مزخرفاتی از این دست رو پیگیری کنه اما خب بهرحال من خودم هم هر از چندگاهی یکی از همین آدم هام.کاتاگوریه مورد علاقه ام هم چیزی نیست جز جرائم جنسی.بهر حال بعنوان یک خوانندهء پاره وقت این مطالب توصیه ای داشتم به نویسندگان این ستونها اونم اینکه از عبارت مجعول و مزخرف آزار و اذیت بجای تجاوز استفاده نکنند.مثلا مینویسن که: "جوانی پس از ورود به خانهء یک زن جوان با تهدید چاقو او را مورد آذار و اذیت قرار داد" انگار که طرف واسه زنه پس از تهدید با چاقو شیشکی بسته! بابا تجاوز کرده بگید کرده این بساطها چیه دیگه؟

جمعه، دی ۱۵، ۱۳۸۵

فریادی در یک ازدواج

چند روز پیش توی همشهری محلهء ما یه مصاحبه ای انجام داده بودند با علی پروین که اونم هر چی دهنش اومده بود به پرسپولیسی های این روز و روزگار گفته بود.من جمله اینکه دنیزلی پیره و برید یه جوون مثل علی دائی بذارید سر کارو و اینها....اما چند روز بعدش هموون روزنامهء همشهری یه مصاحبهء دیگه(در ضمیمهء ورزشی اش که در تمام مملکت پخش میشه) با پروین کرده بود که حرفهاش 180 درجه با مصاحبهء قبلی فرق داشت و همه مشکلاتو انداخته بود گردن مسائل مالی که هیچ از دنیزلی هم کلی تعریف کرده بود و جملهء تکان دهنده اش هم این بود که در جواب سوال مصاحبهء اول که کیا دارن تو پرسپولیس بد کار میکنند گفته بود که نیکبخت, بادامکی, معدنچی و در مصاحبهء دوم در جواب اینکه کیا رو در این تیم می پسندید دقیقا اسم همین سه نفر رو آورده بود .البته کیه که ندونه که کدوم جوابها تقلبیه و کدوم جوابها واقعی اما چیزی که این وسط میمونه فقط یه احساس تاسفه و اینکه وقتی همه به همه دروغ میگن دستیابی به حقیقت کار بسیار سختیه
این روزها: دختری که وقتی بچه بودیم با هم زن شوهر بازی (خاله بازی نه ها) میکردیم و منم تو این سالها هر چند وقت یکبار و تک و توک فکرم هرز می پرید که بد نیست که با این عروسی کنم به اولین خواستگارش جواب مثبت دادو و مادرم دیشب اومده منو از خواب بیدار کرده و میگه که پس فردا باید بریم نامزدی. خلاصه شماهام اگه میخواید میتونید بیاید که با هم بریم آخه ما فامیل درجه یکیمو و میتونیم مهمون با خودمون ببریم

سه‌شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۵

ایران در وقتهای اضافه

سال نو که میخواست در کشورهای مسیحی شروع بشه همه تو خیابون جمع شده بودند و شمارش معکوس میکردند تا ساعت 12 بشه و سال جدیدشروع بشه,خوب منطقیش هم همینه اصلا معلوم نیست این سیستم سال تحویل مملکت ما از کجا اومده؟درسته که اینجوری تنوع داره ولی اصلا با منطق جور در نمیاد مثلا وقتی سال ساعت 4 بعدظهر تحویل میشه بقیهء روز چی میشه؟ اول فروردین که فرداست,سال قبل هم که تموم شده,احتمالا وقت اضافه اس چون در این مملکت استفاده بهینه از همه چیز در راس امور است
پانوشت:آخ!راستی داشت یادم میرفت بگم که ولادت حضرت عیسی مسیح و آغاز سال نوی میلادی بر شما و خانوادهء محترم.... چه ربطی داره؟!!!؟