یکشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۵

ازدواج به سبک ایرانی


اصل قضیه:اصل قضیه اینه که این آقای معلم پس از شکست تجاری فاحش اولین فیلمش یعنی گاو خونی تصمیم گرفت قبل از اینکه بطور کامل ور شکست بشه یه فیلم بفروش بسازه که هم ضرر فیلم قبلی رو جبران کنه هم راه برای ساختن فیلمهای بعدی هموار.اما از اونجائی که آدم خوش ذوقیه و به مملکتش و سنتهای اون هم علاقه داره در نتیجه تصمیم گرفت یه فیلم شاد و مفرح در اینمورد بسازه در نتیجه در وهله اول سفارش یه فیلمنامه تو این مایه ها رو به مینو فرشچی داد و سپس از حسن فتحی (کارگردان موفق تلویزیون در ساخت مضامینی اینچنینی)خواست که اونو بسازه که نتیجه اش این فیلمیه که الان رو پرده اس
از من می شنوید:راستش با اینجور فیلمها زیاد حال نمی کنم چون خیلی خوشبینانه اس و منم هیچ علاقه ای به ستایش ارزشهای خانواده و سنتهای ایرانی و مضوعاتی از این دست ندارم اما خوب عوامل این فیلم اینقدر زرنگ بودن که حواسشون به همه اقشار بیننده باشه و در نتیجه بعیده که از هر قشر و گروه سنی که باشید دست خالی از سینما بیرون برید
میان برها:بازیگران فیلم خوب انتخاب شدن و تقریبا به همشونم فرصت دیده شدن رسیده اما شریفی نیا یه چیز دیگه است .با خونسردی و مهارت کامل و بدون اینکه زحمت زیادی به خودش بده براحتی از پس نقش بر میاد.سعید کنگرانی هم با اینکه مقداری زمان می بره تا یخ بیست ساله اش آب بشه اما بعدش تعدادی از مفرحترین قسمتهای فیلم رو به عهده می گیره
با اینکه که گفتم که همه اقشار با این فیلم ارتباط برقرار می کنن اما با اینهمه مخاطبان هدف این فیلم خانواده ها هستن و با این حساب یکی از معدود فیلمهای خانوادگی این سالها به حساب میاد
در اینکه این فیلم به فروش خوبی دست پیدا می کنه شک ندارم ولی فکر می کنم اگه یه ذره شانس بیاره شاید بتونه پر فروشترین فیلم امسال هم بشه هر چند که برای پیش بینی خیلی زوده
این فیلم برای رسیدن به اکران با موانع زیادی روبرو شد که اکرانشو دو سالی به تعویق انداخت از جمله اینکه:چرا از یک بازیگر ممنوع الکار در فیلم استفاده شده؟,چرا از یک شخصیت آمریکائی در فیلم استفاده شده؟ و اینکه نگاتیوهای مربوط به تخت جمشید این فیلم خراب شد و عوامل مجبور شدن دوباره به شیراز سفر کنن و اون پلانها رو تکرار کنن
آنتی بیوتیک:حالا اینکه با این جور سوژه ها حال نمی کنم به کنار ولی دو تا صحنه از فیلم بد جوری زد تو برجکم که اونا رو فی المجلس اینجا تقدیمتون می کنم:یکی اینکه شخصیت آمریکائی فیلم واسه دختره تعریف می کرد که بر اساس افسانه های عهد عتیق انسانها در ازل بصورت جفت خلق شده اند و پس از هبوط آدم و هوا از بهشت جفت خودشونو گم کردن و بخاطر همینم اینجا همه بدنبال جفت خودشون می گردن!(بابا بیخیال).و دیگر اینکه باز همون مرده می گفت که من بخاطر این عاشق شیرین شدم که شبیه نقاشی ایه که قبلا دیدم که اینیکی منو یاد قصه صورتکهای(گویا در کتاب سه قطره خون)صادق هدایت انداخت که شخصیت مرد فیلم وقتی از رفیقش متنفر شد در آخر داستان بهش گفت که:میدونی من از اولشم عاشق تو نبودم تو رو به خاطر شباهتت به عکسی دوست داشتم که سالها تو اتاقم بود
حرف آخر:علی معلم یه بار توی یه مصاحبه گفته بود که ما باید فیلمفارسی های آگاهانه بسازیم.اینجا دقیقا همون کارو کرده
لینک:مشخصات فیلم
سایت رسمی فیلم

هیچ نظری موجود نیست: