جمعه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۵

در مقام عملگرائی

در این دنیا هیچ گروه و فرقه ای نیست که به اندازهء عملگراها روی من تاثیر بذاره.فکر می کنم وقتی سعدی که استاد سخنوری بوده میاد و میگه که "سعدیا گرچه سخندان و مصالح گوئی.به عمل کار بر آید به سخندانی نیست"به اندازه کافی نشانگر جایگاه والای عملگرائی باشه.اما به غیر از بحث عملگرائی به نظر من بهترین سخنوران هم در واقع همون عملگراها هستند.همانها که با کمترین کلام جوهرهء مفاهیم رو بیان میکنن.بعنوان مثال یه نگاهی بندازید به این نقل قول از آقای غلامحسین کرباسچی که چه منطقی و خردمندانه چشم انداز دوم خرداد رو به نظاره نشسته است: اينها مراحلي است که هم مردم ما و هم دولتمردان ما براي رسيدن به دموکراسي پايدار بايد از آن عبور می کردند. بي تجربگي و ناپختگي همه ما ضعف بزرگ اصلاحات بود. خيلي هم نمي شود سرزنش کرد. بالاخره تمام کساني که براي رسيدن به مطالبات تلاش کردند نيت شان همين بود، اما تجربه دموکراسي پايدار را نداشتيم. روشنفکران ما هم همين گونه هستند. به سختي مي توان بعد از رسيدن به قدرت رفتار دموکراتيک داشت. زيرا فرهنگ ديکتاتورزده اي که از ساليان ساليان در کشور ما وجود داشته، بزرگترين مانع ما براي رسيدن به حکومت دموکرات پايدار است. اما خب اينها تجربه اي مي شود براي رفتارها و حرکات بعدي

هیچ نظری موجود نیست: