جمعه، آبان ۰۴، ۱۳۸۶

این صدای توپ بود یا صدای شکستن قلب من؟

تا صحبت از روابط ایران و روسیه میشه یاد جنگهای ایران و روس و معاهدات ترکمانچای و گلستان می افتیم و تمام.اصلا به تخممون هم نیست که کل خراسان بزرگ روزگاری قطب اصلی و تاریخ و فرهنگ این مملکت بوده و روسیهء عزیز قسمت اعظمشو بدون کوچکترین جنگ و خونریزی ای از چنگ ما در آورد و ما فقط نگاه کردیم.در حالیکه هم وسعت این مناطق چند برابر قفقاز بوده هم اینکه در یک نگاه منصفانهء فرهنگی-تاریخی اقوام گرجی و آذری و ارمنی مخصوصا در اون دورهء زمانی ابدا آشنائی به زبان فارسی نداشتند و فرهنگ قومی و محلیشون هم در نهایت با تبدیل شدنشون به کشور پا برجا و مستقل باقی موند.اما ماجرائی که برای سمرقند و بخارا پیش اومد از هر حیث فاجعه بارتره که در نتیجهء دخالتهای کثیف روسها و جانبداری از ازبکها در مقابل تاجیکها باعث این شد که فرهنگ غنی و ریشه دار اونجا بطور کامل از بین بره و نتیجه اینکه در بخارا که قلب ادب پارسی در اونجا می تپه الان یه مشت روس راه میرن
حالا برخورد تاریخ نویسها و روشنفکرها با این داستانها چیه؟ همون نگاه 200 سال پیش که چون باکو و گنجه در نتیجهء هوای خوبشون باج و خراجش بیشتره و زنهاش خوشگلتر پس اهمیتی دهها برابر خراسان بزرگ داشته.کسی هم این روزها به تخمشم نمیگره که حالا که میخواد بره خارج بجای دبی و آنتالیا پاشه بره یه سری به سمرقند و بخارا بزنه
چو ایران نباشد تن من مباد............به این بوم و بر زنده یک تن مباد!!!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

chera pey nevesht nadash??????

ناشناس گفت...

in ye beyt kamelan be moghe bood. ghabele tavajohe masooline amr!!!