سه‌شنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۶

بستنی

یکی از بچه ها ایدهء جالبی داشت میگفت من حاضرم به زنم حق طلاق بدم به شرطیکه مهریه اش 14 سکه بیشتر نباشه.گفتم داداش نگه دار که منم باهاتم!
پانوشت:یادمه بچه که بودم یکبار اونموقع که لوزمو عمل کرده بودم برق رفت.از صبح تا شب, بابام هم برام کلی بستنی خریده که مثلا زودتر خوب شم. در چنین شرایطی وضع اینقدر خراب شد که گوشتای تو فریزر بردیم خونهء یکی از فامیلا تا خراب نشن,بسنتیها هم داشتن مثل شمع آب میشدن مادرم میگفت پسرم بخور اینا رو تا حروم نشه حیفه!من یادم نیست چند تا خوردم اما یادمه با اینکه گلوم درد میکرد تا جائی که میتونستم خوردم.هنوزم از این اخلاقا دارم

۴ نظر:

ناشناس گفت...

manam hahe talagh mikham

ناشناس گفت...

haghe :D

LoliGameS گفت...

bayad hatman haghi begirid , ta haghi bedin?!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ناشناس گفت...

ama man ham haghe talagh migiram ham mehriamo