یکشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۶

سه مکان

از اتاق اومد بیرون.حالش خراب بود انگار که سنگ قورت داده بود, همه قبول شده بودند غیر اون, با خودش میگفت آخه یه آدم چقدر
میتونه احمق باشه؟ یه دفعه دوستشو دید:
- چطوری؟
- قربونت تو چطوری؟
- چند شدی؟
- (با خنده)منکه افتادم
تا بخودش اومد جلوی در ساختمون بود ,دوباره همون دوستش داشت با یکی از بچه ها صحبت میکرد:
- من دارم میرم .میای برسونمت؟
- نه قربونت خودم وسیله آوردم
وسیله!نوع استفاده از این کلمه براش یکم عجیب اومد.وقتی رسید تو پارکینگ اون دوستش زودتر از اون اونجا بود.با یه داف نسبتا خوب(همون چیزی که اون هیچوقت نداشت) سوار پرشیاش بودن و داشتن دلو میدادن و قلوه رو می گرفتن.حالش بدتر شد!
پانوشت: حال ما که تعریفی نداره اما انگار حال بقیه هم زیاد خوب نیست. یعنی بخاطر گرمای هواست؟ خدا کنه

۵ نظر:

LoliGameS گفت...

man khastam
delam mikhad mokham re start she...

ناشناس گفت...

Veron: hosele nadaram in payin moshkele baram:D
hale maham khoob nis asan!!!
blogard khoobe!? manam beram!?

ناشناس گفت...

Are ... male tabestooone ... ridif mishe !

ناشناس گفت...

پس افتادی؟!!؟
.
.
.
یا اینکه پرشیا خریدی؟

sima گفت...

fek nakonam
manam halam bade;P