سه‌شنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۶

یک شب

یه واحد آزمایشگاه تو دانشگاه ما بود که تا این سال آخر ارائه نشده بود. دقیقا در ترم آخر ورودیهای ما ارائه اش کردند خب من که این ترم نتونستم این واحدو برش دارم و دقیقا همین قضیه به حسرت الان من تبدیل شده, اونم دلیلی نداره جز استادش, یه جوونه رو آورده بودن که چند جلسهء اول رو پیچوند و بعدش هم چند جلسه رو به لاس زدن با کنفرانسهای بچه ها رد کرد دست آخرم برای حسن ختام چند تا آزمایش سنبل کرد. یادمه نیم ساعت مونده به امتحان خود بچه ها هم نمی دونستند که از چی باید امتحان کتبی بدن حالا همهء اینا یه طرف مثل اینکه استاده اوا خواهر هم بوده بچه ها سر همین ادا اطوار هاش بهش میگفتن ملیحه صادقی! من سر این یکی خیلی ناراحت شدم.میگفتن سر جلسه امتحان گفته بوده "بچه ها هر کی تقلب کنه ایشالا بلا بشه!"آره دیگه جون شما دیگه اصلا حس و حال حسرت خوردن و این حرفها نیست, حسرت سنگین من فعلا همینه که می بینید!
پانوشت: از میان زنها و دخترهای واجد شرایط همشون میتونند به زیباترین زن کرهء زمین تبدیل بشن , اما نهایتا واسه یه روز!

۳ نظر:

LoliGameS گفت...

na baba ro man hesab nakon

ناشناس گفت...

toie ye roz kheili kara mishe kard :D

شقايق گفت...

in hame forsat man hoselam sar mire khob!