یه جوری بهم نگاه کرد که آره... میتونی خاطرات مشترکمونو مرور کنی! منو میگی!با گریه افتاده بودم به دست و پاشو به خاطر اینهمه سخاوت ازش تشکر میکردم(آقا دارم جدی صحبت میکنم!)
پانوشت:میگفت:شد که یه روزهائی همزمان عاشق 3-4 نفر با هم بودم
گفتم:باریکلا! تو همیشه حرومزادهء اورژینالی بودی!
۳ نظر:
manam mamolan ham zaman asheghe chan nafaram
یا مثلا با دانشگامون بچه محل دراومدی!
خو این جوری که من ازون حروم زاده های یکم که!
ارسال یک نظر