سه‌شنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۶

بدبختی برای همه

میدونی؟ من با اون دورهء بعد از جنگ بیشتر از حالا حال میکردم. اونموقع بجای سهام عدالتو رفاه اجتماعی و اینجور چرت و پرتها از نظر فلسفی رو مردم کار میکردن, اینجوری که :آی مردم خیال نکنید که بقیهء دنیا هم خبریه, همه بدبختن! تو آمریکا که همه با تفنگ افتادن به جون هم و دارن همدیگه رو میکشن, تو اروپا هم که طلاق و خود کشی و افسردگی بیداد میکنه ,عربها هم که هر چی پول دارن میدن به آمریکا و سلاح میخرن و ... اما از وقتی قرار شد یه ذره لای درها باز بشه که ما هم ببینیم که اونور دنیا چه خبره دیگه هر چقدرم که وضعمون بهتر شد بازم راضی نشدیم که نشدیم.دوستم میگفت اونموقع مردم راضیتر از حالا(دوسال پیش بود) بودن گفتم: البته! چون همیشه حماقت به طرز عجیبی ارضا کننده اس!
پانوشت:"در واقع اين گذري است از موضعي مترقي (يعني پذيرش کورکورانه مدرنيته، جايگزيني کهنه توسط نو) به موضع مقاومت ( که شامل مقاومت در مقابل «نو» مي شود وقتيکه اين «جديد» مرادف خفقان بيشتر، سازگاري و تطبيق و همرنگي با جماعت و هم شکل سازي است)....پازوليني البته به دليل همجنس گرا بودنش به اين امر بسيار حساس بود.او بيم داشت که اين گرايش او نيز در هنجار هاي عادي حل و جذب شود ( او مي نويسد: اينکه همجنس گرائي پذيرفته شود غير قابل تحمل است) زيرا اين امر براي او بيشتر به عنوان يک چالش اهميت داشت تا تعلق و وابستگي به يک گروه و دسته."
مقاله ای بسیار جالب در مورد پازولینی و تفکرات خاصش.خوندنش به تمامی عزیران توصیه میشه.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

belakhare ke mifahmam chera be ham jens bazi alaghe dari

ناشناس گفت...

belakhare ke mifahmam chera be ham jens bazi alaghe dari