یکشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۶

پسران مستقل

16:15
-سلام حامد جون هستی بیام این برنامه هه رو ازت بگیرم؟
-نوکرتم, من الان دانشگاهم تو 6 زنگ بزن فکر کنم خونه باشم
-چشم
18:30
-حامد جون هستی من مزاحمت بشم؟
-آقا من 8.5 ,9 خونه ام میتونی بیای؟
-آره خب .. باشه پس اونموقع مزاحمت میشم
20:00
-آقا! شاطر جون من بیرونم ,10:30 ,11 میتونی بیای که من حتما خونه باشم؟
-هان؟؟ باشه چشم همون موقع میام
خب همانطور که می بینید ما قدرت انعطافمون خیلی زیاده که احتمالا رمز موفقیتمون هم همین باشه!
پانوشت:امروز یکی از 20 زن ثروتمند آیندهء دنیا رو دیدم.تو مترو داشت فال حافظ میفروخت تو مردونه با اون قد فسقلیش چنان فالو میذاشت تو دست مردم که یارو جرائت نمیکرد بگه نمیخوام.با خونسردی و اعتماد به نفس کارشو انجام میداد. به یه پسره داشت قالب میکرد آخر کار که پسره میگفت: "بابا منکه ازت خریدم انور نشسته بودم که!",دختره با اون نگاه نافذش فقط پسره رو نگاه میکرد...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

to ham kharidi azash ?