شنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۶

دور از اجتماع خشمگین

در رمضان یکی از سنوات ماضی در معیت شیخنا (قد رضی ا... عنه) به راه شده بودیم که جوانی لامذهب همسفر ما گشت و در هنگام طی طریق شکستن صیام واجبه را آغاز و از روی باطن پلید خود شیخ ما را نیز به همراهی با خود ترغیب نمود.یکی از اصحاب از روی حب خود به محب بر آن شد تا او را تادیب کند که شیخ او را گفت:خاموش! که همانا ارزش هر فعل به پایداری در انجام آن در میان معاندین آشکار میگردد و غیر آن تقلیدی کورکورانه بیش نیست که کسی محبوسان به بند را به خود داری از بزه نستاید.همراهان سینه ها چاک دادند و نعره ها زدند و بسیار گریه شد.(تاریخ شاطری-قرن پنجم پیش از انقلاب)
پانوشت:بدون هیچ ادا و اطواری کاری که الان علاقه به انجامش دارم اینه که برم و به خنثی سازی اون 16 میلیون مینی که 19 ساله تو خاک این مملکت جا خشک کردن مشغول بشم

۵ نظر:

ناشناس گفت...

man ke hichi nafahmidam :D

ناشناس گفت...

تو دو خط اول هفت تا کلمه پیدا کردم که معنیش رو نمیدونم. بقیشم لطفا خودت پیدا کن

ناشناس گفت...

اول سلام، دوم معذرت..سوم که خیلی لطف داری...همین! ببخش که راجع به مطلبت نظر نمیدم...میدونی که من حالیم نمیشه! اما مین هارو فهمیدم..حالت رو هم درک میکنم!

LoliGameS گفت...

مهر مبارک .

Iranian idiot گفت...

آخ جون! فصل برداشت مين از سرزمين هاي با خون آبياري شده شروع شد بالاخره!