چهارشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۵

چه کسی امیر را کشت؟

تجربهء تازه مهدی کرم پور نه تنها در سینمای ایران که در مقیاسهای جهانی هم تجربه ای بدیع و متفاوت به نظر میرسد.اینکه عده ای آدم (که نقش همشون رو هم سرشناس ترین بازیگران این سینما بازی کرده اند)بیان جلوی دوربین و بی هیچ مقدمه ای راجع به آدمی که میشناختنش و حالا هم مرده صحبت کنن و از هیچ صحنهء دونفره ای هم در فیلم خبری نباشه تجربهء چندان متعارفی نیست.اما علیرغم غیره منتظره بودن اولیه,تماشاگر پس از یکربع اول فیلم میتونه خودشو با شرایط تطبیق بده و خود فیلم هم در طی این روایت های موازی میتونه به یک جمع بندی و انسجام موثر برسه.بهرحال در یک چنین تجربهء مینیمالیستی ای فرازهای چشمگیری که میمونه همون بازیها و دیالوگهاست.که در مورد اولی بعد از خسرو شکیبائی که همچنان مثل چند فیلم اخیرش عالیه بازی مهناز افشار هم جالب توجه از کار در اومده اما بازی بقیه چیز زیاد جالبی نیست که شاید مربوط به نوع نقشهاشون باشه.اما در مورد دومی دیالوگهای جالب و شنیدنی در فیلم کم نیست مثلا اونجا که نیکی کریمی میگه:سادنلی عاشق شدم
اما بعید میدونم که این فیلم به یک کار ماندگار تبدیل بشه همچنان فیلمهای با ساختار کلاسیک ماندگاری بیشتری دارند.از دههء شصت چی بیشتر به یادها مونده:موج نو یا لورنس عربستان؟

هیچ نظری موجود نیست: