سه‌شنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۵

انتقادی دوستانه

چند روز پیش مقاله ای رو در یکی از وبلاگها خوندم که نویسندهء اون مطلب از دیدگاه خودش بعنوان کسی که در خارج از این جامعه زندگی میکنه به نقد یکسری از روابط و رفتارها در قسمتی از جامعه امروز ایران پرداخته بود که هر چند بحث من اینجا بررسی محتوای اون مطلب نیست اما به نظرم قسمت اعظم حرفهاش درست بود.اما اون چیزی که منو به نوعی عکس العمل واداشت نه اون مقاله که پاسخی بود که یکی از دوستان عزیز ما به اون مطلب داده بوده.ایشون در قسمتی از بحثشون فرمودند که
اول ِ اول از همه باید برم مدارک پذیرشم توی کالج ِ سنکای کانادا رو پرینت بگیرم ، ضمیمه ی این پستم کنم که "بعضی ها " فک نکنن خارج از ایران زندگی کردن یعنی شاخ غول شکوندن .بعدش باید سابقه ی کاری و تحصیلی خودم و دوستم رو بزارم اینجا که مبادا بعضی ها برداشت غلط بکنن که من و دوستم داریم نون ِ سوراخ مون رو میخوریم .نه عزیزای دلم اینجوریام که شما ها توهم زدین نیستش ، اگه شما بی کس و کار بودین مجبور شدین از سنین پائین کار کنید ، ما با اینکه ننه بابامون از خداشون بوده که بشینیم تو خونه و مث ِ همه ی دخترای دیگه این مملکت کلاس ِ آشپزی و کوبلن دوزی بریم تا یه شوهری پیدا بشه و ببرتمون خونه ی بخت ،با اینکه در رفاه بودیم و میتونستیم لنگ هامون رو هوا کنیم و پول خانواده رو خرج سرخاب ماتیک کنیم ، و با اینکه دانشجو بودیم ، پاشدیم رفتیم سر کار که سربار خانواده – که نیستیم – نباشیم و روی پای خودمون باشیم و برای مملکتمون که تره هم برامون خورد نمیکنه جون بکینم و اگه بحث ِ استقلال طلبی وسط ِ ، از استقلال ِ مالی شروع کردیم
همونطور که مشاهده میکنید این دوست ما ابتدا بطوریکه این مطلب خطاب به ایشون باشه خودشو کاملا از اون قضیه مبرا کرده و سپس با جملاتی بسیار شدید الحن تر از اصل مطلب به انتقاد از بقیهء جامعه پرداخته.خوب دوست عزیز!این مطلب اساسا یک مطلب کلی بود و حداقل در متن مطلب هیچ اشاره ای به شخص خاصی نشده آیا اساسا شروع کردن پاسخ بلند بالای شما به چنین مطلبی احتیاج به چنین پایه و اساس غلطی داشت؟
متاسفانه یک چنین رفتارهائی حداقل در جامعهء ما شیوع وحشتناکی داره در حالیکه اکثر ما فقط به منافع شخصی خودمون فکر میکنیم اما برای مشروع جلوه دادن آنها سعی میکنیم که اونها رو به جمع نسبت بدیم و اگر احیانا کسی هم برای ما دلیل مستدلی بیاره که آقا خواست مردم این نیست بیخیال هر چی دمکراسی و رای اکثریته میشیم و اونها را به توده و عوام و احمق بودن و خودمون رو به روشنفکر و اپوزوسیون بودن ملقب میکنیم

هیچ نظری موجود نیست: