دوشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۵

معضل بیکاری

دیدید یه عده گرفتار یه چیزی هستند و وقتی رگشون میگیره میرن اون متاعو از زیر سنگم شده پیدا میکنن؟ اینجا هم یه چیزی تو همون مایه هاس
شاطر:سلام داش مرشد!چطوری خوبی؟حاجی میخواستم بیام اگه بشه اون چند تا فیلمه رو ازت بگیرم.اگه هستی
مرشد:بیا هستم
-----------------------------------
شاطر:دستت درد نکنه.حاجی اون یکی پس چی؟ همون یا تامبا مامبین
مرشد:چی؟
شاطر:بابا همون مکزیکیه دیگه
مرشد:آهان!بابا خب بگو" و مادرت را "برا چی اینجوری میگی؟
شاطر:آخه جونه تو دفعه اول اسمشو اینجوری شنیدم دیگه افتاده تو دهنم
مرشد:اونکه مال داداشمه.الان خونه اس نمیتونم بهت بدم
شاطر:اه!این داداش فتیش تو که قدیم هیچوقت خونه نبود چطور این چند وقته همش تو خونه اس؟
مرشد:اونوقتا فرق میکرد.اونموقع ها کار میکرد.حالا بیکار شده صبح تا شب گرفته تو خونه خوابیده
شاطر:ای بابا!این بیکاری هم یه معضلی شده ها

هیچ نظری موجود نیست: