شنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۷

دشمن در پشت دروازه ها

اين داداش من 8 سالشه ديروز ديدم دوستش تو خيابون يه سگ بغلش كرده كه داره گوشش رو گاز ميگيره گفتم بيا! ما يه عمري با هر فرقه اي نشست و برخاست كرديم يه سگباز توشون نبود حالا اين بچه هشت ساله واسه ما رفيقاي مثلا با كلاس پيدا كرده.خلاصه من كاري ندارم كي سگ بازه و كي نيست اول و آخرش اينكه ما ازين فرقه نبوده و نيستيم

هیچ نظری موجود نیست: